۱۴ فروردین ۱۳۹۹

بهار دلکش رسید ولی نیا!

از بازی‌های روزگار یکی هم اینکه بعد از بیش از یک قرنی که از سرودنِ شعرِ «بهــــارِ دلکــــش رسیـــــد و دل بـــجا نباشد» گذشته است، بالاخره بهاری آمده که شعرِ معروف گویای حال و روزمان نیست ولی این نه از آن روست که این بهار با فاجعه و مصیبتی همراه نیست و دل بجاست و دلبر به فکرِ ماست؛ بلکه از این روست که در این بهارِ فاصله‌گذاریِ اجتماعی دیگر نمی‌توانی به صنم بگویی «بیا و آشتی کن»؛ یا این را هم اگر بتوانی بگویی و آشتی هم که بکند آن خواستهٔ اصلی را نمی‌توانی گفت که «بیا در برم از وفا یک شـب و تازه کن عهدی که برشکستی»، خصوصاً که او اخیراً با رقیب هم نشسته بوده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر